شعر واسه بابا مهدی
آمد صداي پا از راه پله ها يعني که آمده بابا کنار ما وقتي به دست او در باز مي شود يک قصه قشنگ آغاز مي شود با آن که خسته است دستان او پر است دارد هميشه او يک ساک پُر به دست از خنده هاي او خوشحال مي شوم تا اوج آسمان بي بال مي روم بابا به چشم من خورشيد خانه است چشمان او پُر از مهر...
نویسنده :
مینا
20:21